تولد حضرت علی مبارک باد
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را......که به ماسوا فکندی همه سایهی هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین......به علی شناختم به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند ...... چو علی گرفته باشد سر چشمهی بقا را
مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ ...... به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را
برو ای گدای مسکین در خانهی علی زن ...... که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من ...... چو اسیر تست اکنون به اسیر کن مدارا
بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب ...... که علم کند به عالم شهدای کربلا را
چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان ...... چو علی که میتواند که بسر برد وفا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت ...... متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
بدو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت ...... که ز کوی او غباری به من آر توتیا را
به امید آن که شاید برسد به خاک پایت ...... چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را
چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان ...... که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
چه زنم چونای هر دم ز نوای شوق او دم ...... که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را
همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی ...... به پیام آشنائی بنوازد آشنا را
ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب ...... غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین......به علی شناختم به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند ...... چو علی گرفته باشد سر چشمهی بقا را
مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ ...... به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را
برو ای گدای مسکین در خانهی علی زن ...... که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من ...... چو اسیر تست اکنون به اسیر کن مدارا
بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب ...... که علم کند به عالم شهدای کربلا را
چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان ...... چو علی که میتواند که بسر برد وفا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت ...... متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
بدو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت ...... که ز کوی او غباری به من آر توتیا را
به امید آن که شاید برسد به خاک پایت ...... چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را
چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان ...... که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
چه زنم چونای هر دم ز نوای شوق او دم ...... که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را
همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی ...... به پیام آشنائی بنوازد آشنا را
ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب ...... غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا
حضرت آيت الله العظمي سيستاني
در باره ما
اتحادیه ایرانیان مسلمان استرالیای غربی به عنوان یک نهاد غیردولتی ,غیر سیاسی و غیرانتفاعی در شهر پرت مرکز ایالت استرالیای غربی و با هدف ایجاد اتحاد ,هماهنگی ,همبستگی و همیاری بین اعضاء و تلاش در جهت رفع نیازهای اجتماعی ایشان و برگزاری برنامه های مذهبی در جهت ارتقاء شناخت اعضای جامعه از اسلام تشکیل گردیده و بدون داشتن هیچگونه حمایت مالی دولتی یا تجاری و تنها با اتکای به خانواده های عضو فعالیت می نماید
Visit Us at https://imawa.org.au/
Visit Us at https://imawa.org.au/